English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (8214 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i express my regret for it U پوزش میخواهم که چنین شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
methought U چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
apology U پوزش
apologies U پوزش
pardons U پوزش
pardoning U پوزش
pardon U پوزش
pardoned U پوزش
apologist U پوزش خواه
apologizing U پوزش خواستن
apologizes U پوزش خواستن
to offer an apology U پوزش خواستن
apologia U پوزش ادبی
apologias U پوزش ادبی
apologetic U پوزش امیز
apologists U پوزش خواه
apologise U پوزش طلبیدن
excuse me U پوزش می خواهم
excusatory U پوزش امیز
apologize U پوزش خواستن
amende honorable U پوزش خواهی
apologises U پوزش خواستن
to beg your pardon U پوزش می خواهم
apologising U پوزش خواستن
to excuse oneself U پوزش خواستن
apologised U پوزش خواستن
apologized U پوزش خواستن
apologetically U از راه پوزش یا دفاع
to offer an excuse U پوزش خواستن عذرخواهی کردن
I'd like a ... من یک ... میخواهم.
I'd like ... من ... میخواهم.
I'd like ... من ... را میخواهم.
you must a for that conduct U باید از این طرز رفتار پوزش بخواهید
to eat humble pie U پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
iam inclined to think U میخواهم بگویم
I'd like some hair gel. من کمی ژل مو میخواهم.
I'd like a dye. من رنگ مو میخواهم.
I'd like some orange juice. من آب پرتقال میخواهم.
I'd like some ... من کمی ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
i am in a hurry for it U زود میخواهم
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like a shave. میخواهم ریشم را بزنم.
I'd like some soup. من مقداری سوپ میخواهم.
I'd like a dessert, please. لطفا دسر میخواهم.
I'd like to pay. میخواهم پرداخت کنم.
I will be staying a few days U من میخواهم یک هفته بمانم.
I'd like a face-pack. من ماسک صورت میخواهم.
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
I'd like to try ... من میخواهم ... را امتحان کنم.
I will be staying a month U من میخواهم یک ماه بمانم.
I want full insurance. من با بیمه کامل میخواهم.
I'd like a sinlge room. من یک اتاق یک نفره میخواهم.
I'd like a double room U من یک اتاق دو نفره میخواهم.
I'd like breakfast, please. لطفا صبحانه میخواهم.
I'd like a room with twin beds. من یک اتاق با دو تخت میخواهم.
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
I need them urgently. من آنها را فوری میخواهم.
I need them today. من آنها را امروز میخواهم.
I need them tonight. من آنها را امشب میخواهم.
I'd like a room with bath. من یک اتاق با حمام میخواهم.
i want you to go U میخواهم شما بروید
i wish to stay here U میخواهم اینجا بمانم
an inceptive U یعنی میخواهم لرزکنم
i beg leave to say U اجازه میخواهم بگویم
Excuses always proceed from a guilty conscience. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
He who excuses accuses himself. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
A guilty conscience needs no accuser. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
I'd like something to drink. چیزی برای نوشیدن میخواهم.
I'd like something to eat. چیزی برای خوردن میخواهم.
I'd like a shave. میخواهم صورتم را اصلاح کنم.
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
I'd like a shampoo and set. شامپو و خشک کردن میخواهم.
I will be staying a few days U من میخواهم چند روزی بمانم.
I'd like some small change. من قدری پول خرد میخواهم.
I'd like to hire a car. من میخواهم یک اتومبیل اجاره کنم.
I'd like a double bed room. من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
I need them before friday. من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
I want one of these please. لطفا من یکی از اینها را میخواهم.
thus U چنین
sic U چنین
i express my regret for it U که چنین شد
likewise U چنین
such U چنین
so U چنین
like this U چنین
such U یک چنین
it happened thaf U چنین
I'd like a haircut, please. لطفا میخواهم موهایم را اصلاح کنم.
I want these clothes ironed. من میخواهم این لباس ها اتو شود.
I want these clothes washed. من میخواهم این لباس ها شسته شود.
I want these clothes cleaned. من میخواهم این لباس ها تمیز شود.
I'd like to change some 1000 euro. میخواهم ۱۰۰۰ یورو را تبدیل کنم.
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
I'd like a shampoo for greasy hair. من یک شامپو برای موهای چرب میخواهم.
I'd like a shampoo for dry hair. من یک شامپو برای موهای خشک میخواهم.
methinks U چنین مینماید
be it so U چنین باشد
be it so U چنین باد
such and such U چنین و چنان
exactly U چنین است
beit so U چنین باشد
beit so U چنین باد
so said darius U چنین گفت ....
secus U نه این چنین
i imagine he is my friend U چنین می پندارم
amen U چنین باد
the report goes U چنین گویند
there is a rumour that U چنین میگویند که
who said so? U که چنین حرفی زد
i was given to understand U چنین فهمیدم
I'd like to reserve a table for 5. میخواهم برای 5 نفر یک میز رزرو کنم.
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
so called U که چنین نامیده شده
so-called U که چنین نامیده شده
what [some] people would call [may call] <adj.> U که چنین نامیده شده
Fate had so decreed . I t was so destined . U قسمت چنین بود
meseems U چنین بنظرم میرسد
it follows that..... U چنین برمی اید که ....
that is not the case U مطلب چنین نیست
is it not U ایا چنین نیست
in that case U حال که چنین است
methinks U بنظرم چنین میرسد
perhaps so U شاید چنین باشد
semble U چنین به نظر می رسد
it look as if U چنین مینماید که گویی
Never! Not at all !! By no means !There is no such thing at all . Nothing of the sort. Nothing doing. U ابدا"چنین چیزی نیست
it promisews to be easy U چنین مینماید که اسان است
so-and-so U اینکار وانکار چنین وچنان
so and so U اینکار وانکار چنین وچنان
ex-directory U شخصی که چنین شمارهای را دارد
But fate decreed otherwise. U اما قسمت چنین بود .
is that so? U ایا وا قعا چنین است
such being the case U حال که چنین است دراینصورت
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
scilicet U از این چنین استنباط میشود.....
so to speak U اگربتوان چنین چیزی گفت
give someone an inch and they will take a mile <idiom> U اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... U بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
I never saw anything like it. U من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
so to peaking U اگر بتوان چنین چیزی گفت
dedication U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
dedications U قصدایجاد چنین تاسیسی استنباط گردد
coloratura U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
The story goes that … U آورده اند که (چنین روایت کنند )…
Such a thing does not exist at all . U چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
coloraturas U خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
he pretended to be asleep U چنین وانمود کرد که خواب است
No such a thing has been stipulated in the contract. U درقرارداد چنین چیزی قید نشده است
It was inappropriate to make such a remark . U مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
Not on your life ! U هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
sic U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
sick U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sickest U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
the big three U ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
to take action to prevent [stop] such practices U اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence. U قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
this day six months U شش ماه بعد در چنین روزی جهت بیان امر غیر قابل وقوع بکار می رود
cruelty U عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
imperialism U استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
immunity U به طوری که توقیف و اعمال مجازات درمورد چنین ماموری ممکن نیست مگر به وسیله تحویل دادنش به دولت متبوع وی
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. U این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
If so, you've only yourself to blame. U اگر چنین است، پس فقط تقصیر خودت است.
if so U اگر هست اگر چنین است
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
bill of rights U منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
adders U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Recent search history Forum search
1من میخواهم بگویم پایت را خم نکن
1با سلام معنی اصطلاح انگلیسی زیر را میخواهم? an early bird catches worm
1میخواهم برم میدان تکسیم
1من میخواهم خانواده داشته باشم اگر تو هم میخواهی پیغام بفرست
1محمد حسین صحرائی
1میخواهم برای اینجا مفید باشم
1میخواهم متن را ترجمه کنید
1wildlike
1به انگلیسی خاکشیر را چه میگویند
0representability
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com